می فهمی ؟؟؟

اگر شما فهمیدید این کامپیوتر ما چه مرگشه ،ما هم فهمیدیم ... با هزار سلام وصلوات راهی کردیمش برای سرویس و  آخر فرمودن هیچ مشکل سخت افزاری نداره و100 تومن هزینه باتری و سرویس دادیم !!!

اما هنوز هم مشکل برطرف نشده و کجدار و مریض با هم راه میایم ... یعنی هم این بیچاره حالش خوش نیس هم من !!! 

از همه این ننه من غریبم بازی ها که بگذریم می خوام یه سری دردو دل بکنم براتون ...

چن روز پیش تربچه ( دختر فسقلیم ) با یه ژست کاملن فلسفی اومده جلو و میگه : مامان شما چرا یه پسر نداری ؟؟؟ خوب دوتا بچه داشته باش ...یه پسر یه دختر !!!

اومدم بحث های فرهنگی دختر و پسر فرقی نداره و تنظیم خانواده و این جور حرفا رو راه بندازم که با خودم گفتم : هوووووووی اقدس دور برندار با یه دختر سه ساله و نیمه طرفی ها

کلی براش توضیح دادم : تو دختر اصلی منی و دختر خواهرم مثل دختر من می مونه و دوتا پسرای خواهرام مثل پسر من می مونن و کلی توضیحات اضافی ...

آخر کار تربچه خانوم یه نگاه عاقل اندر سفیه بهم کرده و میگه : من میگم یه پسر داشته باشی که مال خودخودت باشه نه مثل پسرت !!!

اونجا بود که یادیه جک مسخره و بی تربیتی افتادم (که به خاطر رعایت شیونات اسلامی نمی نویسمش، چی فک کردین ؟؟؟) و کلی با خودم خندیدم ...

شب مبارک !!! بیست و دو بهمن هم جایی مهمون بودیم و خیابون ها پر از مامور ... تا نشستیم تو ماشین خانوم کلاهش رو از سرش برداشته و به من میگه :مامان شما هم روسریتو بردارین ،راحت باشین !!!  میگم : دخترم  سی دو سال پیش ملت قیام کردن تا امثال من اسلام رو به خطر نندازن اونوقت دقیقن امشب بنده روسری از سر بکنم و حتمن یه خنده ملیح هم تحویل این همه مامور بدم !!!

می دونید ، خیلی سخته یه چیزایی رو که خودت بهشون باور قلبی نداری به یه موجود کوچولو که درک کاملی از جبر و طبیعت نداره یاد بدی ...

اینکه خودت به تک فرزندی ایمان کامل نداری اما باید بهش توضیح بدی که به خاطر خیلی از مسایل باید تنها بمونه ...

اینکه خودت به حجاب اجباری و هزار هزار مسایل اعتقادی نداری اما باید به دختر یاد بدی که یه جز جدایی ناپذیر از زنانگی هاش باید پوشیدگی و ... باشه

سخته ، می فهمی ؟؟؟ (عین دیالوگای فیلم فارسی شد این جمله )



                                                                                                        


نظرات 20 + ارسال نظر
بنفشه 24 بهمن 1389 ساعت 05:10 ب.ظ

راست می گی اقدسی جونم واقعا سخته، می فهمممممممممممممممممم
عاشقتمممممممممممممممممممممم
دلم یه دنیا برات تنگ شده دوست خوشگل و ماهم قندعسل تمام وقتم رو مال خودش کرده، نمی ذاره علیرغم همه دل تنگی هام سراغی از کسی بگیرم، منو ببخش، تو دلم جا داری عزیزم

بازیگوش 24 بهمن 1389 ساعت 05:40 ب.ظ http://bazigooshi7.persianblog.ir

الهیییییییییی چه وروجکیه این دخمررررر دلم خواست لپشو بکشمممممم

واقعا همینا هم که گفتی خوب جوابی بوده ها من موندم میموندم توش مثه چی...

اینقده دلم بچه میخوااااات...

شاذه 24 بهمن 1389 ساعت 08:17 ب.ظ http://moon30.blogsky.com

امان از سوالای بی جواب بچه ها! امروز پسر من به مادربزرگش میگه شما چرا پیرزنین؟ خودتون می خواین پیرزن باشین یا خدا می خواد؟!!

آناهیتا 24 بهمن 1389 ساعت 08:26 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

سلام اقدس خانم
خیلی سخته.....خیلی می فهمیم!
ولی من به زور آموزش نمیدم
اگه بچه ای از این سوال ها بپرسه، توضیح کامل و صحیح و واقعی بهش میدم ودر آخر میگم ببین بچه جان تو محکومی به رعایت کردن این مزخرفات.....می فهمی؟ مجبورررررررررررری!

مکث 25 بهمن 1389 ساعت 12:47 ق.ظ http://maks1359.blogsky.com

من دلم رفت برای دخترت اقدس...جدی می گم... کاش منم یکی داشتم...

سلام خانومی
من اصلا تک فرزندی رو دوست ندارم
دو تا بچه با فاصله ی زیاد هم دوست ندارم
بچه تو بچگی اش هم زبون و هم بازی میخواد و تو بزرگیش حامی و هم صحبت
و چه کسی بهتر از دو تا خواهر یا برادر یا دو تا خواهر و برادر؟؟
از نظر مالی هم بچه روزی خودش رو میاره
نگران این یکی نیستم
قبلنا خیلی سختگتیر بودم رو شرایط مالی و اقتصادی بچه ی آینده
ولی الان فکر میکنم حمایت پدر و مادر تا یه حدی لازمه
و بقیه ی راه با خود بچه است
متاسفانه دور و برم خیلی دیدم بچه هایی که همه چیز داشتن ولی نتونستن موفق باشن و برعکس

تندک 25 بهمن 1389 ساعت 08:57 ق.ظ

اقدس جون کاش با بچه ات روراست بودی و از واقعیتها براش میگفتی
بزار دخترک تحمل شنیدن واقعیتها رو یاد بگیره

الی 25 بهمن 1389 ساعت 09:18 ق.ظ http://elidiary.persianblog.ir/

حالا فکر کن این نسل بی باور چی می خواد بشه ! امیدوارم باورهای خوب و محکمی برای خودشون پیدا کنند و مثل نسل ما سوخت نشن.

lilita 25 بهمن 1389 ساعت 10:47 ق.ظ http://lilitaa.blogsky.com/

می خوام برات بنویسم که به این دلیل و این دلیل میفهمم چقدر سخته.. اما تو که تموم دلایلشو میدونی نه؟ منم عین خودتم و روزایی که دخملک میشینه تو ماشین و تندی کلاهشو در میاره و از منم میخواد که شالم رو وردارم تا گرمم نشه منم مثل تو می مونم چه جوری اینهمه چیزای سخت رو باید براش توضیح بدم... و در آینده چیزای سخت تر رو..

lilita 25 بهمن 1389 ساعت 11:13 ق.ظ http://lilitaa.blogsky.com/

اقدسی برو خصوصی

گلنار 25 بهمن 1389 ساعت 05:28 ب.ظ http://golnargolsa.blogfa.com

می فهمم مادر می فهمم

delniya 25 بهمن 1389 ساعت 08:11 ب.ظ http://delniya.blogsky.com

salam ahvale shoma
che khub kardin up kardin delam terekid ha:d
chera bacharo mipichonin khob:
masalan sare hejab ag eteghad nadarin az hamun aval be bache rastesho begin begin ke majborin!!!hala man dalile un dadash nadashtano nemidunam:d ama age hame chizo hamoon aval mese ye adam bozorg ama ba zabune bache ha behesh begin kheili hese khoobiye!
man ke hanuzam ke hanuze bazi vaghta ke mamana ye chize balaye 18 mikhan began ke koli sansor mikonan bem bar mikhore
on bacheye nazam dar hade khodesh mikhad bedune !
1-sorry ag ziyad goftam
2-sorry ke en neveshtam inja farc nadaram

پرنیان 26 بهمن 1389 ساعت 05:58 ب.ظ http://fathebagh.blogsky.com

سلام
بچه ها هم بالاخره بزرگ می شن و خدا رو شکر بچه های نسلهای جدید آنقدر باشعور و با فهم و درک هستند که خودشان می فهمند همه چیز را.
خدا را شکر که فعلا خیلی چیزها را نمی فهمند.

امید 27 بهمن 1389 ساعت 10:37 ق.ظ

تک فرزندی خیلی سخته ولی اگه خوش شانس باشی و خدا دوستت داشته باشه میتوونی یه جورایی تحملش کنی
من که با داشتن خواهر خوبی مثل شما خیلی خوشحالم

لوسی 28 بهمن 1389 ساعت 12:30 ق.ظ http://mafaso.blogfa.com

خانوم اقدس بانو خانوم؟! من یه چیزی بگم؟ من خودم هم گاهی اینجور چیزا رو خیلی خوب نمیفهمم اون وقت تکلیف پسرم چیه؟وقتی من هنوز نمیفهم چرا من باید روسری سر کنم و داداشم نه....
بعدشم ما رمز مطلب بالایی رو میخوایم

بازیگوش 28 بهمن 1389 ساعت 12:34 ق.ظ http://bazigooshi7.persianblog.ir

این بالایی رمزم داره؟

دلنیا 28 بهمن 1389 ساعت 09:36 ق.ظ http://delniya.blogsky.com

حتما خصوصیه نه؟

کرگدن 28 بهمن 1389 ساعت 09:48 ق.ظ

بابا رمزگذارنده !
بابا سانسورچی !
بابا دیکتاتور !
بابا مسلوب و مصلوب کننده جریان آزاد اطلاعات !!

بنفشه 29 بهمن 1389 ساعت 07:42 ق.ظ

اقدسی جونم به من رمز زور وده

مومو 29 بهمن 1389 ساعت 05:30 ب.ظ http://mo-mo.blogsky.com

مادر نازنین من برام از روزایی می گه که دغدغه های مشابه شما داشت!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد