روزها خوش می گذرند و در عجبم که حال من خوش نیست این روزها !!!
یک هفته ای به کوه و دریا و ساحلهای گرم و جاده گذشت ...
به آفتاب های آستارا ، مه های گردنه و شب های اردبیل ، به روزهای پرهیاهو و شبهای لبریز از سکوت ، ساختن قلعه های شنی برای دخترک ، به فال گردو و چیدن سیب های حیاط زیر بارون ، حمام های آفتاب (آنهم یواشکی ) با لطفی و مادرش در تراس ، به آش دوغ و بلال و قلیون های مشتی گردنه ، کباب های بی مثال اردبیل
.................................................................................................
+ قفل کردم !!! بی حوصله و گریزونم ... بی دلیل
+بدم میاد از این رخوت
+همیشه عاشق عکسای سیاه و سفید بودم ... الان هم شدم یه قاب پر از عکسای سیاه و سفید که هیچ رنگی توش به چشم نمیاد !!!
سلام اقدس خانم
چقدر خوش به حالتون بوده که اوقاتتون مثل من توى اتاق و تختخواب و خنکاى حوصله سر بر و خواب آور کولر نگذشته! هرچند این حس خوش بودن و خوب بودن باید توى دل آدم باشه... وگرنه اتاقک من و گردش شما توفیرى با هم نمیکنن...
امید آنکه از این رخوت و کسالت رها بشید...
اقدسیمو نبینم گرفته مرفته باشه
سریع حس و حالتو عوض کن دختر، من دارم می یامممممممممممممم
دوست ندارم اقدسی جونمو بی حال و حوصله ببینم! دو سه ماهی وقت داری که حسابی سرحال و شاد بشی که من خودم به یه قرص انرژی نیاز دارم
امیدوارم خیلی زود زندگی پر از رنگهای شاد بشه:)
همیشه به گردش
حالا که بعد مدتها آفتابی شدی میگی خوش نیستی ؟ چرا؟
گردنه ای اردبیل خیلی خیلی زیبا هستند . احساس در کشور کانادا بودن دست می دهد اونجا که باشی !
متاسفم که دیگر گونه ای . امیدوارم حالت زود به شود ...
واای اینجا هم که نمیشه خصوصی نوشت
از لیلیتا بپرس
بعضی وقتا لازمه این قفل کردن ها....
باور کن.
ولی نذار طولانی بشه و یه قسمتی از وجودت بشه.
برات روزای رنگی آرزو می کنم.
همیشه به تفریح و شادی و گردش البته با دل خوش .
سلام ...
خوووبی؟
این روزها همه ی جور گرفتارن نه گرفتاری اونجوری ها انگار همه ی جورایی افسرده و بیحال شدن ... شما هم که خب یک جزئی از کل هستین.
بالاخره روزی میرسه که عکسهای شما هم رنگیتر از هر رنگی میشه.
موفق باشی
یا حق
سلام اقدس خانوم
امیدوارم به زودی از این کسالت در بیای و یه انگیزه ی خوب امیدی بشه برای ادامه ای بهتر.
اومدیم سورپرایز شیم
کلا مماخ سوخته شدیم و برگشتیم ؟
کاش ما هم رمز داشتیم