من و قهوه ،فرزاد و دوربینش !!!

گفته بودم این وروجک ما تازگی ها که نه از اول یه دم درآورده اینقدر ....نه !!!ایـــــــــــــــــــــــــــــــنقدر 

در خاطرم هست اولین جملاتش این بود که :این چه بوییه میاد ؟؟؟ 
حالا این بو می تواند ه رچیزی باشد ،   حتی قهوه ...

یادم هست با کلی کلاس رفتیم فروشگاه یک بنده خدایی تا خرید کنیم ... خانم تا وارد شدند مماخ  مبارک رو گرفتند که :این چه بوییه میاد ؟؟؟ 
حالا  آن بنده خداها هی آب میشدند و میرفتند تو زمین  ...هی ما سرخ میشویم ، سفید میشویم ، لب میگزیم ...افاقه نمی کرد که نمی کرد 
یارو هم کلی عکس گذاشته بود جلوی ما از دوران جنگ و بمب غول پیکری که در باغچه منزلشان افتاده و نترکیده بود 

تصور بفرمایید که در انتهای هر جمله که از دهان طرف خارج میشد ، وروجک میگفت : این چه بوییه میاد ؟؟؟ و ترش میکرد 
حالا نه اینکه بوی بدی باشد ها ، نه به جان خودم ... بوی قهوه ای بود که از انتهای سالن می آمد و طرف برای پذیرایی ا زمشتریان سرو می کرد ... خلاصه که زبان باز کردم که :دخترک بوی قهوه را دوست ندارد ( و از لیست بلند بالای بدآمدنهایش فاکتور گرفتم ) که دیدم گل از گل طرف شکفت ...
این همه صغری کبری چیدم  که بگویم : قهوه هایی که موقع خواندن پست قبل می خوردید نوش جان !!! ما که همیشه قهوه آماده می خوریم اما وروجک بوی همین را هم از چهار فرسخی میزند و صدایش را میشود شنید که :این چه بوییه که میاد ؟؟؟

حالا برویم سر قضیه من و دوربین و این جور حرفا ...

در خاندان ما ارتباط با دنیای نت راستش محدود است ... البت که خیلی ها دسترسی دارند به این تکنلرژی !!! اما گشت و گذار در عوالم وبلاگ محدود میشد به بنده ی حقیر و دختر عمه جانمان ...

یک حرکتهای زیر پوستی هم فَفَرجان (خواهر بنده ) میزنند که در حوزه ی رشته تحصیلی و فَورِیت هایش است و خواندن چند وبلاگ  ... (شاید هم حرکات پشتک وارویی بزنند که بنده خبر نداشته باشم !!!) 
تا  اینکه ... 

جناب آقای فرزاد یا همان فَفَر خان (همسر همان فَفَر جان ) در یک اقدام متهورانه یک فوتو بلاگ را تاسیس فرمودند با عنوان من و دوربینم

راستش نتوانستم وبلاگ را در لینکهای گوگول ریدری بگذارم ...چرایش را هم نمی دانم ،علی الحساب سری بزنید و عکسهایش را ببینید تا پست بعدیکه در خدمتتان باشم  

 بروم که دیرم شده اساسی ...



                                                                                                        

نظرات 11 + ارسال نظر

ووووووووی ُ کلی ایراد هست تو این متن بخشید دیگر
سر فرصت اصلاح میکنم

دلنیا 9 دی 1389 ساعت 04:08 ب.ظ http://delniya.blogsky.com/

این چه بوییه میاد؟

میگن ،قهوه !!!

فتح باغ 9 دی 1389 ساعت 06:55 ب.ظ http://fathebagh.blogsky.com

سلام اقدس خانوم
پس اون وبلاگ قبلی چی شد؟
هم قالبش خیلی قشنگ بود هم اسمش.

امان از دست پرشین بلاگ که ما رو آواره کرد...
قالب اینجا رو هم تو چند روزآینده عوض می کنم ،حتمن

مومو 9 دی 1389 ساعت 07:03 ب.ظ http://mo-mo.blogsky.com

خیلی هم خوب بود متن...
چشم...سر می زنیم به خاطرات ففر خان و دوربین!

الی 10 دی 1389 ساعت 10:42 ق.ظ http://elidiary.persianblog.ir/

حالا خوبه با بوی قهوه قضیه هم اومد.
پسر من هم همینطوره . فورا می گه پیفه !
سر خواهم زد به من وو دوربینم .

lilita 12 دی 1389 ساعت 12:10 ب.ظ http://lilitaa.blogsky.com/

حس کامنت گذاشتن ندارم چرا اقدسی؟ میزنگم بهت. دلتنگتونیم خواهر

مکث 13 دی 1389 ساعت 12:03 ق.ظ http://maks1981.blogfa.com

اقدس؟ خداحافظی مکث رو بخون اگر خواستی.

lilita 13 دی 1389 ساعت 06:44 ب.ظ http://lilitaa.blogsky.com/

کجاااااااااها سیر میکنی؟ هنوز داری قهوه مینوشی و با دوربین فرزاد ور میری؟

lilita 13 دی 1389 ساعت 06:45 ب.ظ http://lilitaa.blogsky.com/

واسه من مین وبلاگای ساده هم به زور وا میشه. اونوخت شما بفرمایید وبلاگ فرزاد خان رو با اونهمه عکس و مکس چجوری واکنم؟؟؟؟؟؟؟

lilita 13 دی 1389 ساعت 06:48 ب.ظ http://lilitaa.blogsky.com/

وووووووووووووووووووووی باز شدن بعضی هاشون اقدسی. اونوخت نگو که اونجا همون کوچه باغه و همون باغه هست؟ هان؟ هست؟ نیست؟ منم میخواااااااااااااااااااام

lilita 13 دی 1389 ساعت 06:49 ب.ظ http://lilitaa.blogsky.com/

پااااااااااااااااااااااااچه میخوریم. اقدسی خوشگل و جیگر و مامان و دوست داشتنی و مهربون و عزیزدل و همه چی تموم و اصلا خددددددددددای جیگرا منو کی میبری اونجا؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد